حرفت را بزن

حرف را یا باید به‌موقع زد یا نزد. هرگز نزد حتی اگر به قیمت ناراحتی روحی تمام شود، باز باید وقتی از مهلتش گذشتیم از خیر گفتنش هم بگذریم چون حتی اگر خیری هم توی این گفتن باشد شرش به‌مراتب بیشتر است.

حرف هم اصلا تاريخ انقضا دارد. مثل ماست و شير و پنير. بهترين كار اين است كه هروقت مطلبي را كه فكر مي‌كنيم درست است و بايد طرف مقابل ما از آن آگاه باشد، به او بگوييم. با انتخاب واژه‌هاي درست و به اندازه و خرج كردن هيجان مثبت و منفي به مقدار كافي براي چاشني سخن؛ آن هم در هر نوع رابطه‌اي متناسب با همان رابطه چه دوستانه، چه كاري و چه عاطفي.وقتي حرفي مي‌ماند، چه بار مثبت داشته باشد و چه منفي، توي ذهن شروع مي‌كند به رشد كردن. اين خاصيت ذهن است.

مطالبي را كه بايد بيرون بروند مرتب مي‌چرخاند و مي‌گرداند و پرورش مي‌دهد. مثل نطفه‌اي كه بعد از شكل‌گيري خواه ناخواه رشد مي‌كند. حالا اگر وقتي نطفه است آن را بيرون بياوريم يك خاصيت دارد و اگر بگذاريم جان بگيرد و تخم را بشكند و بيرون بيايد يك خاصيت ديگر. تخم سكوت نبايد زيادي بسته بماند. چون ممكن است يكباره برخلاف ميل‌مان به جاي يك جوجه زرد خوشگل، بچه اژدهايي بشود.

دلگيري‌ها، دلخوري‌ها، عصبانيت‌ها، عشق‌ها، محبت‌ها، دوست‌داشتن‌ها و… اگر بمانند و بچرخند و رشد كنند و خيلي دير ابراز شوند، اغلب با اغراق زيادي همراه‌اند. عصبانيت مختصر، مانده و مانده و هرچه انتظار كشيديم، طرف مقابل خودش از مدل رفتار و چشم و ابروي ما متوجه نشده. اين بي‌توجهي او هم اضافه شده به عصبانيت. تكرار دوباره كاري كه عصباني‌مان كرده و طرف ندانسته تكرار كرده هم اضافه مي‌شود و يكباره مثل بمب منفجر مي‌شود.

عواطف مثبت هم همينطور. يك وقتي، يك‌جايي بايد به كسي كه دوستش داريد، به او بگوييد چقدر برايتان مهم است. اگر به‌موقع بگوييد، لحن كلام، نوع كلمات و تعدادشان درست اندازه عاطفه شما از دهانتان خارج مي‌شود. اما اگر بگذاريد براي وقتي كه ديگر دير شده، بر اثر هر اتفاقي، ممكن است در ميزان دوست‌داشتن‌تان غلو كنيد. دست خودتان هم نباشد. آن لحظه اتفاقا غلو شده هم باشد چون مثلا دلتنگ هستيد يكباره بگوييد؛ «بدون تو مي‌ميرم» درحالي‌كه نه‌تنها نمي‌ميريد بلكه در كمال سلامت به زندگي‌تان مي‌رسيد. مواظب تخم سكوت باشيد و به‌موقع بشكنيدش؛ نه زود و نه دير. حواستان به اژدها باشد.

منبع : همشهری آنلاین
629
مطـالــب مرتـبــــط را بخوانید